
چطور کودکی با ارادهٔ بالا تربیت کنید؟
بهطور قطع همه والدین آرزو دارند فرزند با ارادهای داشته باشند، زیرا چنین کودکانی قدرت فکری، استدلال و تصمیمگیری بیشتری خواهند داشت.
کودک بااراده احساس استقلال بسیار زیادی دارد. هرچند ممکن است این احساس استقلال سبب ایجاد ویژگیهای مثبتی مانند اعتمادبهنفس و عزتنفس در کودک شود، گاهی هم زمینهساز رفتارهای منفی مانند لجبازی و سرسختی میشود. داشتن اراده قوی ویژگی بدی نیست اما این ویژگی در کودکانی که هنوز درک کاملی از درست و غلط ندارند ممکن است چالشبرانگیز باشد. کودکانی که ارادهای قوی دارند، موجودات سرسخت و سمجی هستند و وقتی ذهنشان روی عمل یا رفتاری متمرکز شود، منحرفکردن توجهشان از آن عمل یا رفتار کار بسیار سختی است.
فهرست محتوا
اراده چیست؟
اراده از ویژگیهای فطری انسان نیست و از راه ارث به انسان نمیرسد بلکه تحت تاثیر جهانبینی و پایههای اخلاقی و تمایلات او و شایستگیهایش در دنبال نمودن اهداف و … و در جریان فعالیتهای انسانی شکل میگیرد البته شرایط زندگی سهم مهمی در تکامل آن دارد. بنابراین باید گفت هیچ کسی با اراده قوی یا ضعیف به دنیا نمیآید. اراده را میتوان این گونه تعریف کرد:
اراده در لغت به معنای خواست، طلب و قصد و آهنگ چیزی را کردن است.
اراده عبارت است از قدرت استدلال، تصمیمگیری و عمل کردن.
اراده مرتبهای از خواستن است که پس از تصور منفعت یا مصلحت پدید میآید و محرک اصلی رفتارهای انسان است.
اراده حالتی نفسانی در درون انسان است که آن را به شوق موکد و انگیزه درونی که انسان را به سمت انجام رفتار و عمل خاصی بر میانگیزد و البته بستگی به وضع روحی و جسمی فرد دارد. قابل تجربه حسی نیست بلکه تنها آثار آن میماند.
اراده نیرویی درونی است که در تصمیمگیری، انجام اهداف، شروع کار و یا عقب انداختن آن نقش اساسی ایفا میکند. این نیروی درونی به انسان کمک میکند بر تمام موانع و سدهای بیرونی در مقابل رسیدن به اهداف غلبه کند. و انسان را مجبور میکند به میل خود و از روی هوی و هوس رفتار نکند.
اراده مهارت و توانایی تصمیمگیری و پیگیری با عزم راسخ است تا هدف و تصمیم به مرحله موفقیت برسد و این توانایی و مهارت که اراده نام دارد میتواند انگیزهها و هوسهای انسان را که به او لطمه میزنند نیز کنترل نماید.
اما کاظم(ع) در تعریف اراده میفرمایند:«اراده خلق در باطن و نهاد آنهاست و بعد از رفتار و فعل آنها آشکار میگردد.»
البته باید یادآوری نمود که نمیتوان مفهوم اراده در بزرگسال را با اراده کودک تطبیق داد. اراده در کودکان نیازمند تکامل و تقویت است. برای همین منظور در ابتدا نحوه تکامل اراده در کودکان، ویژگی کودکان محکم و با اراده و سپس راههای تقویت آن بیان میشود.
چطور کودکی سرسخت و با ارادهٔ بالا تربیت کنید
بهطور قطع همه والدین آرزو دارند فرزند با ارادهای داشته باشند، زیرا چنین کودکانی قدرت فکری، استدلال و تصمیمگیری بیشتری خواهند داشت. کودکان بااراده میتوانند اهداف و آرزوهایی برای آینده خود در نظر بگیرند، میتوانند تصمیم بگیرند و روی تصمیمشان مصرانه بایستند و با تلاش و پشتکار در مسیر اهدافشان حرکت کنند. این کودکان میتوانند در مقابل خواستهها و تمایلات لحظهای خود ایستادگی کنند و از احساسات منفی خود مثل اضطراب نمیترسند و از آن فرار نمیکنند. کودکان بااراده، نظم رفتاری در خود ایجاد میکنند که در نتیجه آن می توانند کنترل زندگیشان را به دست گیرند، اما برای ایجاد، تقویت یا تکامل اراده، پشتکار و سرسختی در فرزندانمان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
استقامت، سرسختی، ثبات قدم و طاقت آوردن
این روزها والدین به خاطر پرورش نسلی از بچهها که اصطلاحاً لوس، نازپرورده و خودمحقبین هستند و برای مواجهه با واقعیتهای بزرگسالی ناآمادهاند، زیر تیغ انتقاد قرار گرفتهاند. آیا این واقعاً درست است؟ آیا ما به بچههایمان القا میکنیم که کفهٔ پاداش زندگی سنگین و کفهٔ ناامیدی آن سبک است؟ و آیا واقعاً بچههای ما در دنیای بزرگسالان درهم میشکنند؟
بسیاری از کارشناسان فرزندپروری میگویند بله. آنها معتقدند والدین باید عقبنشینی کنند و بگذارند بچهها کارهای خود را انجام دهند. همه چیز به مستقل شدن، تابآوری، انعطافپذیری و انتخاب کردن ارتباط دارد. اگر بچهای بدون هیچ یک از این مهارتها وارد دنیا شود، مثل این است که نوزادی را روی زمینی که بچههای بزرگ در آن بازی میکنند، قرار دهید.
منظور ما قرار دادن بچهها در معرض خطر نیست، بلکه در مورد مقاومت در برابر وسوسهٔ هموار کردن تمام دستاندازهای زندگی برای آنها صحبت میکنیم. تلاش کردن، شکست خوردن و حتی سقوط کردن، درسهای مهمی از زندگی را میآموزند.
تربیت کودک بااراده و سرسخت
بنابراین، چگونه بچههایی با تحمل و استقامت بالا تربیت کنید؟ چند نکتهٔ مهم برای یاد دادن سرسختی، شکیبایی و استقامت به بچهها به شکل زیر است:
چیزی نگفتن را امتحان کنید
کمی عقب بروید و به بچههای خود فضای لازم برای حل مشکلاتشان بدون کمک و مداخلهٔ شما را بدهید. به هرحال، اگر مادری همیشه در حال فریاد زدن باشد که «زیاد تند تاب نخور»، «این رو تو دهنت نذار»، «این کار رو نکن، خطرناکه» کودک چقدر میتواند تجربه کسب کند؟ وقتی میتوانید، وقتی خطری نیست، جلوی خودتان را بگیرید و فقط تماشا کنید.
به واکنشهای خود توجه کنید
دقت کنید که چه چیزی تمایل شما برای انجام کارها به جای فرزندانتان را تحریک میکند. آیا این تمایل از ترس، اضطراب یا گناه خود شما میآید؟ ترس از اینکه فرزندانتان انتظارها را برآورده نکند، ترس از اینکه مانند گذشتهٔ شما شکستی آسیبزا داشته باشد؟ نگرانی از اینکه ممکن است والدین دیگر شما یا فرزندانتان را قضاوت کنند؟
اعتماد به فرزندتان در دعوت از یک دوست جدید یا انجام اولین تکلیف درسی بدون کمک شما، راهی عالی برای آموزش رابطهٔ بین تلاش و پاداش است.
بگذارید تلاش و تقلا کنند
در برابر وسوسهٔ بلند کردن فرزندتان پس از زمین خوردن جزئی، برای اینکه ناامید و سرخورده نشود مقاومت کنید. به بچهها زمان بدهید تا راهحلهای خود را پیدا کنند. ۹ بار از هر ۱۰ بار، وقتی هیچ بزرگسالی نیست که به میان بپرد تا تعیین کند نوبت کیست، بچهها خودشان راهحلی پیدا میکنند.
آنها را تشویق کنید، حتی اگر کار را «اشتباه» انجام دهند
وقتی برای کاری عجله دارید، میخواهید کار هم اکنون انجام شود و میخواهید درست انجام شود. اما هنگامی که بچههای شما به غذا خوردن به تنهایی، نشستن روی صندلی ایمنی ماشین کودک بدون کمک شما، لباس پوشیدن یا حتی درست کردن یک ساندویچ علاقه نشان میدهند، به آنها فرصت بدهید تا امتحان کنند، خراب کنند و دوباره امتحان کنند. با این کار، شما قدم بزرگی در ایجاد پایه و بنیان ضروری برای تربیت انسانی توانمند و مسئول برداشتهاید.
به احساسات احترام بگذارید
ما اول سعی میکنیم کودکانمان را از آسیب دیدن محافظت کنیم و لحظهای بعد وقتی صدمه دیدند، به آنها میگوییم که محکم باشند و گریه نکنند. این باعث میشود تا بچهها پیامهای متناقضی دریافت میکنند: «مراقب باش، ولی بچه نباش.» به این شکل، احساسات سرکوب میشوند. ابراز احساسات به همان اندازهٔ حفظ ایمنی جسمی برای بچهها مهم است. به کودکان باید فضا داده شود تا سرزنش کنند، حتی گاهی به ما بگویند «ازت بدم میاد».
محافظت بیش از حد از کودک در برابر ناراحتیهای عاطفی یا دادن این پیام که داشتن احساسات منفی بد است، رویکرد مفیدی نیست. دفعهٔ بعدی که وسوسه شدید وقتی فرزندتان از سر ناامیدی گریه میکند او را دلداری دهید، یا وقتی از عصبانیت فریاد میزند او را با «هیس گفتن» ساکت کنید، یک لحظه مکث و با خود فکر کنید که اگر خودتان واقعاً ناراحت باشید و شخصی به شما میگوید آرام باش، چه احساسی پیدا میکنید.
در ایجاد تعادل به خود اعتماد کنید
اگر بین محافظت بیش از حد از کودک و بیتوجهی کامل به او نوسان دارید، به یاد داشته باشید این یک مسئلهٔ همه یا هیچ یا صفر و صد نیست. موارد زیادی پیش خواهد آمد که کاملاً به جاست که از نظر اجتماعی و عاطفی از فرزندان خود پشتیبانی کنید. شما فرزند خود را بهتر از هر کسی میشناسید و هر نوع کمکی لوس کردن و روی پر قو خواباندن نیست.
منبع محتوا |
نظرات شما